قبرستان تپه برفي در منظومه جوزا

قبرستان تپه برفي در منظومه جوزا

سحابي تريفيه شبيه به يك دسته گل  شقايق است. سحابي روزت ،بافت  ظريف  يك گل رز چيني را دارد اما به نظر من سحابي جوزا  كه كمي  پايين تر از كمربند جوزا قرار دارداز همه زيباتر است  در يك شب  بسيار تاريك وصاف مي توان آن رابا چشم غير مسلح ديد وبا يك دوربين دو چشم هم روشن تر ديده مي شود.

Canopus.JPG

 

قبرستان تپه برفي در منظومه جوزا

دوران كودكي رانزديك يك قبرستان بزرگ درمونرال زندگي مي كردم كه در واقع پارك بزرگي پر از درختان بلوط وافري شكري بود .در روزهاي اول بهار ،مدت ها پيش ازآنكه سنگ قبرها زير بوته زارها پنهان شوند،بر اثر ذوب شدن برف ها گياهان گل زعفراني سبز مي شدند .من براي ديدن  شكوفه هاي آنها مي رفتم ومراسم كفن و دفن را نيز تماشا مي كردم.تضاد ميان  اين دوواقعه مجذوبم مي كرد. يك طرف گل هاودرختان شاداب بودند كه از كناره هاي  مرطوب قبرها  ريشه  گرفته بودند كه از كنا ره هاي مرطوب قبرها ريشه گرفته بودند وطرف ديگر ،تابوتهاي چوبي براقي كه مردان آنها رادرسوراخ هاي تاريك  قرار مي دادند . اين صحنه ،نشان دهنده آن بود كه آغازو پايان، زندگي و مرگ،گذرا بودن وجاودانگي درآغوش يكديگر درهم تنيده اند . اين صحنه فاقد سن وسال  بود و صرفا  وجود داشت . شگفت نيست كه تمدن هاي باستاني زمين را پرستش مي كردند،وزمين و زهدان،يعني دو سرچشمه حيات رادر قالب نمادي واحد تركيب مي كردند.در آن روزگاران اوليه،مراسم آييني همراه با اورجي هاي جنسي ،حلول بهار را بشارت مي داد.از زمين حاصلخيز،بوي برداشت محصول نو به مشام مي رسيد.زمين،زندگي است ،اما مرگ هم هست،عامل غايي تجزيه موجودات زنده كه وجود خود رابه پايان رسانده اند .دستگاه مولكولي سهمگيني كه كوچكترين  گل داوودي يا حقيرترين مورچه رامي سازد در خاك متلاشي مي شود.سلولها به مولكولهاي پيچيده اي تجزيه مي شوند كه خود به مولكولهاي ساده تر شكسته مي شوند وماجرا به همين صورت ادامه مي يابد.اين فرايند تجزيه ،ناقص بر جاي مي ماند .هر مزرعه حاصلخيزي حاوي مقادير فراواني ماده ارگانيك است.هر گياه تجزيه شونده اي خاك را غني تر وحاصلخيزتر مي كند تا بهتر بتواند جوانه هاي تازه را تغذيه كند .ولادت ،حيات و مرگ،عناصر چرخه اي را تشكيل مي دهند كه در خود بسته نمي شود.هر چرخه اي كمك تازه اي است كه بر چرخه هاي بعدي تاثير مي گذارد.

تكامل ((مارپيچي ))همين است.به اين تعبير ،زمين ماده اوليه اي است كه حيات گياهي و حيواني از آن ريشه  مي گيرد و تمامي زندگي به آن باز مي گردد تا بار ديگر زاده شود .اين چرخ زندگي است .اتم ها ومولكولهايي كه بدن ما را تشكيل مي دهند تاريخي دراز دارند.در گذشته بارها ،زندگي آنها رااز زمين مادربه عاريت گرفته است .آنها برگهاي درختان وپرهاي پرندگان بوده اند .ظرف مدت چند دهه ماديگر حضور نخواهيم داشت ،اما اتم هاي ما هميشه وجود دارند ودر جايي ديگر پيچيده شدن جهان را دنبال مي كنند.اختر شناسي به ما مي گويد كه در آسمانها رويدادهايي بسيار شبيه به اين اتفاق مي افتد .

من وقتي چشمانم  را به منظومه جوزا مي دوزم ،قبرستان تپه برفي  رابه ياد مي آورم .در زمستان ،كمي پس از غروب آفتاب ،جوزا با جلال و جبروت تمام ظاهر مي شود :هفت ستاره درخشان كه قديمي ها آنرا با جوزاي شكارچي  تداعي مي كردند كه به دست آرتميس كشته شد.شانه چپ اوبايد الجوزا اليسري و شانه  راست بايدالجوزااليميني،يك پاي او با رجل اليسري وپاي ديگرش با سيفالجوزا مشخص مي شود ودر مركز آن سه ستاره وجود داردكه كمربند جوزا راتشكيل مي دهند ( وگاهي اوقات سه مرد عاقل ناميده ميشوند).

راديو تلسكوپ ها وجود دوابرستاره اي بزرگ رادراين صورت فلكي نشان داده اند آنها حاوي تمركز عظيمي از ماده اند وبا ابرهاي اتمسفر ما شباهتي ظاهري دارند .ابعاد اين توده هاي  سحابي ،ده ها سال نوري محاسبه شده است .آنها رويهم رفته به اندازه يكصد هزار خورشيد ماده دارند .خورشيد حاوي موادي به اندازه  دويست برابر  زمين  است. اين قبيل  ابرهاي ميان ستاره اي در آسمان فراوانند،به خصوص در مجاورت راه شيري كه مناطق تاريك گسترده اي  ايجاد كرده اند .معروفترين آنها،مدل گوني ذغال ،در نزديكي  نيمكره  جنوبي  قرار دارد . باچشم غير مسلح مي توان آن را ديد ودر واقع شبيه به  نگاتيو عكاسي است.از آن جا كه كدر است ،راه نور ستارگاني را كه پشت آن قرار دارند مي بندد،درست همانطور كه به هنگام شب ،ابرها مي توانند در آتمسفر ما ،اين جاووآن جا ،آسمان پر ستاره را پنهان كنند.

 اين ابرهايا سحابي ها هنگامي نمايان مي شوند كه يك ستاره داغ يا بيشتردر ميان آنها شكل  مي گيرد. تحت تاثير  پرتو افشاني  ستاره اي ،توده هاي وسيع مواد سحابي شروع به گداختن  مي كنند. رنگ اين  ماده سبز مايل به زرد ،باحاشيه قرمز و بنفش است. به عنوان مثال ،سحابي تريفيه شبيه به يك دسته گل  شقايق است. سحابي روزت ،بافت  ظريف  يك گل رز چيني را دارد.

 اما به نظر من سحابي جوزا  كه كمي  پايين تر از كمربند جوزا قرار دارداز همه زيباتر است  در يك شب  بسيار تاريك وصاف مي توانآن رابا چشم غير مسلح ديد وبا يك دوربين دو چشم هم روشن تر ديده مي شود وقتي  كسي از من مي پرسد اختر شناسي به چه  درد مي خورد،پاسخ مي دهم،((اگر هيچ فايده ديگري جز نشان دادن  اين زيبايي نداشت،وجودش  به اندازه كافي  موجه بود))

قبلا رابطه نزديك ميان اجرام آسماني(ستارگان وسيارات ومواد ميان ستاره اي(گاز وغبار)راتوصيف كرده ام.گفتم كه چگونه ستارگان از اين مواد به وجود مي آيندو چگونه هنگامي كه مي ميرند ،مواد خود رابه آن باز پس مي دهند.مشاهدات اختر شناسي ،پرورشگاه بزرگي از ستارگان را در نزديكي سحابي جوزا نشان  مي دهد .بسياري از اين ستارگان كم تر از 10 ميليون سال عمر دارند و معاصران نخستين انسان ريخت ها هستند.

جوزا موزه اي از حيات ستاره اي است.به عنوان مثال ،در بخش زيست شناسي يكموزه علوم مي توان مجموعه اي ازجنين هاي خرگوش راديد كه يك ساعت،يك روز ،يك هفته والي آخراز عمرشاني مي گذرد .به همين ترتيب ،در نزديكي سحابي جوزانيز پنج گروه از ستارگاني راكه سنين مختلف دارند مشخص كرديم.جوان ترين گروه كه هنوز هم در حال ساخته شدن ازماده سحابي است،كم تر از يكصد هزار سال عمر دارد.درآن زمان اجدادمادر حال تبديل كردن سنگ چخماق ب ابزار بوده اند .اين ستارگان جوان  حقيقتا جنين هاي ستاره اي هستند.آنها هنوز آن قدر داغ نيستند كه نور مريي از خود ساطع كنند،اما نور فرو سرخ مي تابند:ظاهرا در اين مرحله از حيات ستاره اي است كه ملتزمان سياره اي شكل مي گيرند .مثل بچه ماهيها در يك آكواريم ،ستارگان خيلي نزديك به يكديگرمتولد مي شوند .

در قلب خوشه فرو سرخ در جوزا،فواصل ميان ستارگان چند هفته نوري است ،حال آنكه در ساير همسايگان آسماني معمولا چند سال نوري بايكديگر فاصله دارند.بچه ماهي ها پس از بيرون آمدن ازتخم به صورت جمعي زندگي مي كنند ؛ سپس اندك اندك خود را از مجموعه جدا مي كنند ،فاصله مي گيرندونهايتا فرصت هاوگستره خاص خود را در پيش مي گيرند .

به همين ترتيب ،ستارگان نيز به آرامي خوشه محل ولادت خود را ترك مي گويند تا در پهنه كهكشان راه زندگي خويش رادر پيش گيرند .

كاملا نزديك به خوشه فرو سرخ ،خوشه ذوزنقه  را مشاهده مي كنيم.اين خوشه نام خود را از چهار ابر غول آبي گرفته  است كه ستارگاني هستند كه سحابي جوزا را روشن مي كنند.ستارگان اين خوشه كه حدود يك ميليون سال قبل با هم متولد شده اند ،امروزه  به حدي داغ شده اند كه نور مريي ساطع مي كنند.در موزه جوزاي ما آنها نشان دهنده دومين مرحله توسعه به شمار مي روند سه گروه ستاره جوان ديگر نيز در اين صورت فلكي وجود دارند كه سنين آنها به ترتيب 3،5و8 ميليون سال است . حجم هايي از فضا كه به وسيله اين گروهها اشغال شده  است با بالارفتن سن آنها افزايش مي يابد .

 آنچه در اين جا مي بينيم پراكندگي ستارگان در آسمان است ،درست همانطور كه گروه ماهي ها درآكواريم،سر انجام آن قدر گسترش مي يابند  كه كل حجم قابل دسترس رابه اشغال خود در مي آورند .پراكندگي ستارگان پس از حدود 12 ميليون سال تقريبا كامل  مي شود

 .در پرورشگاه ستارگان جوزا امكان ندارد با خانواده هايي از ستارگان برخورد كنيم كه سن وسالشان  خيلي بيش از اين باشد .بايد توجه داشته باشيم كه دوازده ميليون سال ،بيش از كل دوران زندگي ستارگان عظيم الجثه  است .بنابراين ،بعضي ستارگان پيش از آن كه خوشه محل ولادت خود را ترك گويند مي ميرند .آنها مثل ابر نواختر جولاي سال 1054 منفجر مي شوند و تكه پاره هاي خود را به درون فضا مي ريزند .

اين مواد ستاره اي ، در پهنه اي به وسعت  دهها سال  نوري ،در شبكه گسترده اي  از رشته گازهاي آشفته ومتلاطم  پخش مي شوند .

ما با بيش از يك دوجين ستاره برخورد كرده ايم كه روز گار خود رادراين پرورشگاه ستارگان به پايان برده اند .يك هاله نوراني به نام لوپ بارنارد در اطراف جوزاگردش مي كند.مركز آن با جايگاه  خوشه هاي جوان ستارگان ،انطباقي  نزديك دارند .نحوه پيدايش  اين ها له حاكي از آن است كه احتمالا  از تكه پاره هاي انباشته شده  بقاياي  كليه  اين ابرنواخترها تشكيل شده است.

من قبرستان  تپه برفي را در صورت فلكي جوزا دوباره كشف كرديم ولادت ومرگ در آغوش هم تنيده شده اند .در آسمان مناطقي  زيادي  وجود دارد كه پديده هايي مشابه تكوين مي يابند .من جوزا را به دليل اين انتخاب كردم كه يكي از نزديكترين (1500 سال نوريفاصله دارد)صورتهاي فلكي  ومشاهده آن آسان  است .روزي شخصي به من نوشت ،((چون صحبتهايي  را در باره جوزا شنيدم{در تلويزيون فرانسه}،با نگاهي تازه  به اين صورت فلكي نگاه كردم ،با اين تصور كه در آنجا در مقابل چشمان من ستارگاني متولد مي شوند ))حدود 6/4 ميليارد سال قبل ،خورشيد ما در شرايط مشابهي  متولد شد .اما همزادهاي خورشيد امروز كجا هستند ؟آنها سراسر كهكشان پراكنده شده اند .ما هيچ راهي  براي مشخص كردن آنها  نداريم .

بد نيست كه بار ديگر به چرخه هاي  موازي باز گرديم L((زمين –موجودات زنده – زمين ))و((ماده بين ستاره اي –ستاره – ماده بين ستاره اي )).همانطور كه پيش تر خاطر نشان كردم،توالي اين چرخه ها صرفا نوعي تكرار ساده نيست .ستارگان فعاليت خاص خود را دارند؛آنها اتم هاي جديد توليد مي كنند . اين اتم ها فضا را بارور مي كنندوبه ماده بين ستاره اي امكان مي دهند  كه ستارگان و سيارات  جديدي توليد كند.پس از در گذشت  يك نسل از ستارگان ،كهكشان ديگر  همانند قبل نيست.به همين ترتيب ،ماده آلي حاصل  از  پوسيدن گياهان  نيز براي محصولات  جديد مثل نوعي كود عمل كند.

فعاليتهاي چرخه اي ،بر زمين ودر آسمان ،به سان  عوامل  افزايش پيچيدگي  عمل مي كنند.ما خود را در قلب كيهان شناسي هندو مي يابيم ؛جايي كه كالي ،الهه مادر را دوباره كشف مي كنيم؛كسي كه هم نماد  زهدان و هم نماد گور تمامي  حيات است.ودر اينجا  با مفهوم ((زمان دوري))هندو برخورد مي كنيم كه منشا تكامل مارپيچي  است.

********

منبع: كتاب اتم هاي سكوت  نوشته :روت.آ.لويس

برگرفته از وبلاگ شكارچي كيهان




:: موضوعات مرتبط: فیزیک , ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : هومن
تاریخ : شنبه 3 ارديبهشت 1390
مطالب مرتبط با این پست